جشن تئاتر مشهد برگزار شد آخرین وضعیت گیشه سینمای کشور | «صددام»، «سلام‌علیکم حاج آقا» و «خانه ارواح» در صدر جدول آمار فروش سینما‌های خراسان‌رضوی در هفته گذشته (۳ خرداد ۱۴۰۴) انتشار آلبوم علی زندوکیلی با نام «فریادِ وطن» شهرآرا؛ هم‌نفس با مشهد | متخصصان و پیشکسوتان حوزه رسانه از شهرآرا می‌گویند مجموعه تلویزیونی «تیم درمان» در دست تولید نگاهی به برخی از مهم ترین قطعات موسیقی ساخته شده با موضوع خرمشهر قهرمان | خرمشهر، جلوه گاه سرود و حماسه طناز حقیقی، طراح لباس تئاتر و سینما، درگذشت + علت فوت گفت‌وگو با هوش مصنوعی گوگل درباره «روزنامه نگاری محلی» | ستون فقرات دموکراسی در سطح خُرد پیش‌بینی منتقدان از جوایز کن ۲۰۲۵ معرفی برندگان جایزه نوعی نگاه کن ۲۰۲۵ فراخوان جایزه «داستان سیمرغ نیشابور» منتشر شد + جزئیات صفحه نخست روزنامه‌های کشور - شنبه ۳ خرداد ۱۴۰۴ پخش ۱۳ فیلم سینمایی و یک مینی‌سریال با محوریت خوزستان مستند «تولد یک فرمانده» روی آنتن تلویزیون + زمان پخش ویژه برنامه «۱۰۰۱» ویژه خوزستان + زمان پخش صحبت‌های تورج نصر درباره وضعیت امروز صداپیشگی
سرخط خبرها

آلبوم خواهر برادری

  • کد خبر: ۱۶۵۱۴۶
  • ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۱۹:۲۲
آلبوم خواهر برادری
کسانی که ما را نمی‌شناسند فکر می‌کنند ما دوقلو هستیم، اما رضا دو سال از من بزرگ‌تر است.

کسانی که ما را نمی‌شناسند فکر می‌کنند ما دوقلو هستیم، اما رضا دو سال از من بزرگ‌تر است. البته اینکه این طور به نظر می‌رسد به دلیل وابستگی بیش از حد ما دو نفر به همدیگر است. نمی‌دانم این هم به نذر و دعا‌های مادربزرگ ربط دارد یا نه. خب ربط که باید داشته باشد. همین که اسم من شد معصومه و برادرم شد رضا، یعنی کاملا ربط دارد.

مادربزرگ سر نمازش، توی حرم حضرت معصومه (س)، وقت سفرش به مشهد و در هر امامزاده و موقعیت دیگری که مناسب می‌دید از خدا می‌خواست که بدون دیدن نوه، آن هم دوتا، از دنیا نرود. روی کاغذ و محاسبات علمی احتمال باردار شدن مادر چیزی نزدیک به صفر بوده است. هنوز هم یک پوشه قطور کاغذ آزمایش و نسخه و دوندگی درمانی دال بر این موضوع توی خانه ما هست. مادر آن‌ها را نگه داشته است که فراموش نکند و نکنیم همیشه می‌تواند روزنه امیدی وجود داشته باشد ولو اینکه جهانی دیوار باشد.

فقط باید ایمان داشت. یک سال و نیم بعد از به دنیا آمدن رضا مادر مرا باردار شده بود. از بیمارستان که مرخص شده بودیم، مادر بزرگ خواسته بود که از مسیر نزدیک حرم حضرت معصومه (س) بروند. بعد هم نزدیک حرم توقف کرده بودند، مادربزرگ مرا بغل کرده بود و رو به حرم حضرت معصومه (س) ایستاده بود و گفته بود «می دانم وقتی شما‌ها کاری را انجام می‌دهید، سنگ تمام می‌گذارید.

این دختر هم نام شماست و برادرش هم هم نام برادر شما، پس از شما می‌خواهم از همان جنس علاقه و محبتی که بین شما و برادرتان وجود داشت بین این دو نوه من هم جاری باشد.» باید بگویم که من و رضا فراتر از خواهر و برادریم، رفیق هم و محرم اسرار، غم من غم اوست و شادی او شادی من. این خواهر برادری عجیب شیرین است.

چند سال است که قرار گذاشته ایم شب میلاد حضرت معصومه (س) دو نفری می‌رویم حرم ایشان، بعد از زیارت یک عکس دو نفره می‌گیریم، در واقع روز تولد ایشان را قرار داده ایم جشن خواهر برادری خودمان. عکس را چاپ می‌کنیم و توی یک آلبوم مخصوص می‌گذاریم. امیدوارم تعداد این آلبوم عکس‌های دونفره به چند عدد برسد.

* این روایت زاده تخیل نویسنده است و هیچ ارتباط اسنادی و واقعی با اتفاق درون عکس ندارد، بلکه عکس صرفا بهانه‌ای برای خلق روایت است.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->